تلويزيون و نقش آن در روابط خانوادگي
زندگي انسان يک جوري است که هميشه با تغيير و تحول همراه است ولي زندگي امروزه ي ما يا به تعبير بهتر زندگي اين نسل جامعه ايراني نسبت به زندگي پدربزرگها و مادربزرگهايمان و حتي زندگي پدرها و مادرهايمان تغييري کرده که اصلاً انگار يا ما در يک دنياي ديگر زندگي ميکنيم يا آنها در يک دنياي ديگر بودند و انگار که ما بچههاي امروزه هيچ آشنايي با حرف آنها و طرز فکر گذشته ي آنها نداريم و البته اين آنها را مجبور کرده که سعي کنند خود را هر چه بيشتر به اين شيوه جديد عادت بدهند تا بتوانند در اين دوره با ما که به اصطلاح آدم هاي اين دوره ايم زندگي کنند و رابطه برقرار کنند.
حالا بياييد ببينيم زندگي اين دوره چه جوريه و چه تفاوتي با سبک و ساختار زندگي گذشته دارد. ببينيد قبلاً يک خانواده از پدر و مادر و فرزند يا فرزندان تشکيل شده بود و اين ساختار کلي زندگي خانوادگي در جامعه ما بود ولي از چندين سال پيش چيزهاي ديگري هم به اين زندگي اضافه شدند که مشخصترينشان "تلويزيون" است چيزي که تا سالها اصلاً در خانهها نبود ولي از حدود پنجاه شصت سال پيش به خانهها راه يافت و رفته رفته حضورش در بين جمع اعضاي خانوادهها پررنگ تر شد تا امروز که آنقدر در زندگي ما نقش پيدا کرده که فکر ميکنيم اصلاً زندگي بدون آن امکان ندارد.
اين وسيله با شعار برقراري ارتباط بين افراد به خانهها راه يافت و با گذشت زمان هرچه بيشتر افراد جامعه ي ما را به خود جذب کرد و جوري شد که يکي از اعضاي خانوادهها و حتي مؤثرترين عضو خانوادهها در برقراري رابطه با هر عضو ديگر شد به طوري که در خانوادهها رابطه هر فرد با تلويزيون جاي رابطه افراد با هم را گرفت و هر چه بيشتر افراد خانوادهها را از هم دور کرد. امروزه در عموم خانوادهها هر کس که وارد خانه ميشود پيش از صحبت با هر عضو ديگر خانواده تلويزيون را روشن ميکند و چشم به آن ميدوزد و به اين ترتيب رابطه ي انسان با دستگاه جاي رابطه ي انسان با خواهر يا برادر يا پدر و مادر را ميگيرد. آمدن رايانه و اينترنت که خود داستاني ديگر است.
اين ماجرا سري دراز دارد كه البته ماجرا از آن جايي جالب مي شود كه شما دوستان نيز در پيشبرد اين مطلب مشاركت بجوييد.
بنابراين ما منتظر دريافت نظرها و ديدگاه هايتان هستيم...